خاطرات من

خاطرات من...

یه وقتایی هرچقد دلیله کارتو توضیح بدی...فایده ای نداره.. 

نمیفهمن...بلعکس یه جمله رو هزار بار برای خودشون تکرار میکنن که باعث میشه هیچ وقت نفهمن چی گفتی... 

مدام این توی ذهنشونه که ...اون با تو بد کرد ..خیلی بد.... 

ولی هیچ وقت نمیخوان درک کنن چرا.. هیچوقت 

تروخدا اینطوری نباشیم....برای طرف مقابل سخته 

باورکنید خیلی سخته که نتونه دلیلشو جوری بگه که متوجه واقعیته قضیه باشید.. 

با انصاف باشید...

خاطرات من...

از دست دادن زندگی چیزی نیست و هر وقت که لازم باشد 

من این شهامت را خواهم داشت! 

اما 

از دست رفتن معنای زندگی و نابود شدنه بهانه ی هستی، 

این است آنچه تحمل کردنی نیست. 

نمی شود بی دلیل زندگی کرد 

میفهمی؟نمی شود.... 

خاطرات من...

من از این مردم بیزارم ...از همه ی کسانی که تمام زندگی من را میدانند...لحظه به لحظه اش را پیگیر می شوند... اما باز هم بی دلیل ازمن سوالات شخصی می پرسند تا بقول خودشان تحقیر شده باشم... من از این مردم بیزارم، بیزارم از تمامشان که به ظاهر برای دلداری پیش قدم می شوند اما تنها هدفشان کنجکاویه بی جاست... خاطرات من...ادامه مطلب

این روزایی که الان دارم میگذرونم

روزای سختی هستن

پر از تنهایی

پراز چراهایی که کاش یکی بهشون جواب منطقی میداد...

...از یه سمت خیالت راحت میشه

اما فرصتِ اینکه وایسی یه نگاه کنی به دورو برت و ببینی از کدوم سمت قراره به مشکل بخوری رو بهت نمیدن...حمله میکنن...از هرطرف..

وتو باخودت میگی که حاضر بودی اون مشکل رو داشتی‌..اما فقط و فقط همون یدونه مشکلو...نه کوهی از اینهمه ضربه ی روحی که داره دیگه تورو آروم از درون نابود میکنه....!

کاش همه چی همونقدر ساده بود که ما فکر میکنیم...

خاطرات من...

من

با تمام وجود متنفرم!

ازین حس عجیب تلخ

که مرا وادار می کند

تا باور کنم

که نمی توان زین پس

کسی را برای تمام راه

نگه داشت...

آدم ها عجیب کم طاقت شده اند!

ناگهان خسته می شوند

دست می کشند

حتی از احساسشان

و چنان بی صدا می روند

که گویی هرگز نبوده اند...

#نازنین

خاطرات من...

میترسم یک روز آنقدر پیشرفت کنیم که خودمان از زندگی متنفر شویم! مثلا فکر کن مینویسی دوستت دارم و مینویسد من بیشتر بعد تلفن همراه خیلی هوشمند و دلسوزت میگوید: دروغ بود باور نکن,همین الان به فلانی هم همین را گفت! زنگ میزنی رد تماس میزندو مینویسد سر کلاس هستم ویا هر چیز معقول دیگری که رد تماس را روا بدارد بعد همان گوشی خیلی هوشمند میگوید:پیش فلانی است باور نکن... اگر به این قسمت از زندگی رسیدیم بگو دست نگه دارند از آنجا به بعد دیگر درد بی درمان میشود! خاطرات من...ادامه مطلب

سخته شنیدن اینکه یکی به وضوح بهت بگه باورت نداره..هیچکدوم از حرفاتو...هیچکدوم! 

و اینکه دوست داشتنه تورو نسبت به خودش از روی کمبود محبت بدونه..این یعنی ته نامردی... یعنی ته بی معرفتی... 

و برای من یعنی ته دلخوش بودن به داشتن کسی که فکر میکردم فقط اونه که عمیقا باورم داره... 

و هنوز باور نمیکنم که همه ی اینا حرفایی باشه که تو بهم گفتی... 

کاش هیچ وقت باورم نشه...

خاطرات من...

چقدر خوبه بدون من نه؟؟ 

دیگه فکرو خیالت من نیستم... 

دلم چقد برای مهربونیات تنگ شده..  

من هنوز نمیدونم چطوری برای تو انفد راحته که بیخیال باشی..!! 

چرا انقد برات یدفه اضافی شدم؟؟ 

یدفه چه اتفاقی افتاده آخه.....؟؟؟؟ 

دارم خفه میشم تو این هواا 

من مگه چقد بد کردم که حقم فقط همین بود؟؟ 

چرا اینطوری شد....خدایا.....

خاطرات من...